خوشبختی رضایت عمومی از زندگی و لذت تدریجی از آن
خوشبختی رضایت عمومی از زندگی و لذت تدریجی از آن است. این تعریف دارای دو جزء اصلی است: رضایت کلی و مدت.
رضایت به طور کلی به این معنا نیست که هر چیزی که انسان می تواند برای زندگی فراهم کند مطلق است، بلکه به این معناست که دارای لوازم ضروری برای خوشبختی است. خوشبختی یک حالت بلندمدت است (کودکی شاد، پیری شاد، زندگی شاد)، نه یک پاسخ کوتاه مدت که ما آن را شادی می نامیم.
فرهنگ لغت انگلیسی آکسفورد نیز موافق است. خوشبختی حالت سعادت است.[1] فرهنگ لغت معروف فرانسوی لاروس [2] با این منافات ندارد: شادی حالتی از رضایت کامل است (bonheur-état de satisfaction). توجه داشته باشید که ریشه کلمه فرانسوی "شادی" بسیار ساده است: bonheur فقط یک کیفیت خوب است، یعنی یک ساعت خوب. واضح است که قدیم ها متواضع تر بودند و چیز زیادی از زندگی نمی خواستند.
دو سوال اصلی مدتهاست مورد توجه بوده اند. اول اینکه آیا اصولاً می توان به شادی دست یافت، یعنی آیا می توان به تعریف شادی و ترجیحاً تا آخر عمر به سعادت رسید؟ دوم: در صورت امکان اصولاً چه کاری می توان انجام داد. جای تعجب نیست که تمام علوم مربوط به زندگی بشر به او روی آورده است.
برگرفته از فیلم «زندگی باورنکردنی والتر میتی».
هنوز از "زندگی باورنکردنی والتر میتی" © imdb
بیایید ثابت کنیم که دانشمندان مدرن چگونه می توانند و باید ما را در زندگی ما خوشحال کنند و چه دو شرط برای آن باید رعایت شود. بیایید دریابیم که چرا وینی پو خوشحال است، اما خرگوش خوشحال نیست، و چگونه وینی پو ظاهر می شود. بیایید در مورد خوشبختی زندگی صحبت کنیم، این به زمان یا زندگی، یا جنسیت، یا سن، فرهنگ، یا وضعیت فعلی کشور یا جهان بستگی ندارد. همانطور که پروفسور دامبلدور هری پاتر می گوید: "خوشبختی را می توان حتی در سخت ترین زمان ها پیدا کرد، فقط باید برای نور کار کرد."
تعریف شادی: در فلسفه، روانشناسی و اعتقاد
موضوع شادی مدتهاست مورد مطالعه قرار گرفته است. اولین مشکل در تعریف شادی بود. تعریف ارسطو از «فعالیت روح شاد در کمال فضیلت» [3] معروف ترین اما مبهم ترین تعریف است. از نظر اپیکوس، خوشبختی حالتی از خوشبختی است که هر آنچه را که نیاز داریم در اختیار داشته باشیم [4] . این جمله عاقلانه را دوست دارم که می گوید مرد شاد فرویدی صبح با خوشحالی به سر کار می رود و خوشحال از سر کار به خانه برمی گردد [5]. برای من تعریف را کمی تغییر میدهم: آدم شاد میفهمد که صبح نیازی به سر کار رفتن نیست و عصر میفهمد که فردا نیازی به رفتن نیست، اما این یک شوخی است.
تعریف شادی معمولاً به دو عامل مربوط می شود: لذت بردن از زندگی و مدت آن، مدت و پایداری. فردی که با خوشحالی سر کار می رود اما سعی می کند تا آنجا که ممکن است در آنجا بماند زیرا نمی خواهد به خانه برود و نمی توان گفت خوشحال است. کسی که نمیخواهد صبح بلند شود و سر کار برود، نمیتوان گفت خوشحال است. افراد شاد از صبح تا شب و از همه مهمتر از عصر تا صبح خوشحال هستند. شادی یک بیماری مزمن است. اکثر روانشناسان مدرن موافق هستند.
برگرفته از فیلم "همیشه صحبت کن"
هنوز از فیلم "همیشه بله" © kinopoisk.ru
اکنون آن شادی اساساً قابل دستیابی است. اکثر الهی دانان بر این باورند که سعادت روی زمین (بهشت روی زمین) دست نیافتنی است، زمین و زندگی فیزیکی ما نوعی مجازات برای گناهان ماست، شادی را فقط در آن سوی زندگی می توان یافت. پولس رسول در نامه خود به رومیان (7:24) چنین نوشت: چه کسی مرا از این مرگ نجات خواهد داد؟ ». [6]
فیلسوفان در مورد امکان خوشبختی اختلاف دارند. برخی معتقدند که زندگی رنج است، باید آن را با استقامت تحمل کرد و برخی دیگر معتقدند که در زندگی جایی برای شادی و خوشی وجود دارد (تسلی دهنده ها و ادموندها). شاگرد سقراط ارسطو معتقد بود که اگر زندگی خود را سرشار از شادی کنید و به آنها اجازه دهید بر شما حکومت کنند، می توانید شاد باشید [7].
روانشناسان نیز اختلاف نظر داشتند. همین فروید امکان دستیابی به خوشبختی را زیر سوال برد و گفت که وظیفه تحلیل ذهنی صرفاً جایگزینی ضعف عصب شناختی با رنج انسان های معمولی است. او نوشت: "خوشبختی در ذات خود فقط به عنوان یک پدیده ممکن است." بر خلاف فروید، روانشناسان مدرن معتقدند که ارسطو ثابت قدم بود و با سازماندهی مناسب زندگی می توان به خوشبختی در سطح جهانی دست یافت.
شادی چیست: یک رویکرد علمی
الهیدانان، فیلسوفان، روانشناسان یا روانشناسان پاسخ نهایی را به این سؤال ندادهاند که آیا چیزهای بیشتری در زندگی امکانپذیر است یا خیر - شادی یا درد، و همچنین اصل زندگی شاد طولانی. فیزیکدان ها دادند. درست است، نه یک فیزیکدان ساده، بلکه یک مدل فیزیکدان-بیولوژیکی (ایلیا پریگوژین، اروین بائر، الکساندر زوتین) [10]. این بسیار جالب است، پس بیایید کمی در مورد آن صحبت کنیم.
برگرفته از فیلم وحشی
برگرفته از فیلم "وحشی" © kinopoisk.ru
به طور کلی ترمودینامیک تبادل و گردش انرژی در سیستم های پیچیده را مطالعه می کند. به عنوان مثال، اندازه و دمای باتری چقدر باید باشد تا خانه شما در زمستان گرم بماند؟ این کوتاه است. البته ترمودینامیک سیستم های پیچیده تری را مدیریت می کند.
سیستم انسانی یک خودسازماندهی پیچیده است. همچنین ماده و انرژی را با دنیای خارج جایگزین می کند. برای این کار من و شما باید چیزی از محیط برداریم و چیزی توزیع کنیم. تعریف مدرسه کتاب درسی متابولیسم اساسی زندگی است. بنابراین، در اواسط قرن بیستم، تعدادی از فیزیکدانان ترمودینامیکی شروع به مطالعه سیستم های بیولوژیکی کردند. جهت جدیدی در تلاقی علم پدیدار شده است: بیو ترمودینامیک [11].
البته متون از من می پرسند که فیزیک و بیو ترمودینامیک چه ربطی به شادی در زندگی انسان دارد؟ من به شما می گویم. من وارد محاسبات طولانی و دقیق نمی شوم (در واقع، جذب اکسیژن با رشد موجودات اندازه گیری می شود)، اما دانشمندان فعال بیولوژیکی خیلی سریع دریافتند که بیشترین استرس زندگی در زمان لقاح رخ می دهد. تخم مرغ سپس در طول زندگی این تنش کاهش می یابد. حتی در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، اکثر روانشناسان به این نتیجه رسیدند که افزایش استرس می تواند منجر به رنج، کاهش استرس و تفریح شود. با کاهش استرس زندگی، خود زندگی به گونه ای سازماندهی می شود که می تواند شادی پایدار را برای ما به ارمغان بیاورد.
زندگی مثل سورتمه زدن در پیست اسکی است. در زمان لقاح پدر و مادر ما را به بالای سراشیبی بردند و پس از آن فرصت افتادیم که از زندگی خارج شویم و بسیار خوشحال شدیم. همیشه کار نمی کند چرا بزرگسالان آنقدر با کودکان تفاوت دارند که نمی توانند در سرسره زندگی سورتمه سواری کنند؟ نیمی از آنها سعی می کنند سرعت خود را کاهش دهند، ترس از پیری و مرگ، نیمی از کوه بالا می روند، برخی به پهلو، برخی به پشت، و تنها چند نفر با خوشحالی به سورتمه می کوبند و عدم امکان سوار شدن دیگران را به شدت محکوم می کنند. . (زندگی کن مانند.
سؤال معتبر دیگری مطرح می شود: اگر زندگی خود به گونه ای تنظیم شده باشد که می تواند و برای ما خوشبختی پایدار به ارمغان بیاورد، چرا چنین نیست؟ دانشمندان اخیراً در حال تحقیق در مورد پاسخ این سؤال هستند. دستاوردهایی نیز وجود دارد. از زمان ظهور روانشناسی گشتالت و گشتالت درمانی، مشخص شده است که مهمترین چیز برای لذت بردن از زندگی، سازماندهی صحیح دو فرآیند اصلی بدست آوردن هر چیزی که نیاز دارید و رهایی از آن است. غیر ضروری و تهدید کننده زندگی [سیزده].
برگرفته از فیلم "بخور، دعا کن، عشق بورز"
هنوز از فیلم "بخورید، دعا کنید، عشق بورزید" © kinopoisk.ru
این برای هیچ دکتری چیز جدیدی نیست. با شادی نفس می کشیم، با شادی نفس می کشیم. وقتی هوا سرد است خود را با شادی گرم می کنیم و وقتی گرم است خنک می شویم. افلاطون می نویسد که «دارو در واقع علم میل بدن به تجدید و آرامش است» [14]، در حالی که بقراط می نویسد: «افزودن و تفریق دارو: از بین بردن اضافی، اضافه کردن کمتر». [15]. متأسفانه، روانشناسان، جامعه شناسان و مربیان شروع به درک اهمیت این دو شکل اساسی زندگی برای شادی کرده اند: پرخاشگری توانایی حذف پرخاشگری از زندگی و همچنین توانایی حذف و رد آن است. هر چیزی که زندگی را مختل کند [16].
چیزی که مردم را خوشحال می کند
مدتی پیش، ما دانشآموزان دبیرستانی را در مورد «خوشبختی» کلی، رضایت از زندگی و افکار ضعیف خودکشی و عدم رفتار خودکشی آنها بررسی کردیم [17]. به طور خاص، بررسی میکند که دانشآموزان به چه چیزهایی نیاز دارند، چه چیزی میتوانند از زندگی به دست آورند (به معنای خوب)، و چقدر میتوانند چیزهایی را که نیاز ندارند رد کنند. آنها با جملاتی مانند "اگر چیزی در کلاس برایم روشن نیست، برایم آسان است که دوباره از معلم بپرسم"، "اگر از دیدار خسته شدم، می توانم بلند شوم و به خانه بروم"، موافق یا مخالف بودند. من می توانم تحمل کنم." ، "رد کردن درخواست یک نفر سخت است" و غیره. در نتیجه، دو "گروه" تشکیل شد:
سپس با کمک تستهای روانشناختی، دیدیم که ایده رضایت عمومی، اضطراب، افسردگی و خودکشی چگونه با گروههای "بی شرم" و "خجالتی" ارتباط دارد. حدس بزنید کدام گروه از کودکان احساس شادی، رضایت از زندگی، عدم نگرانی، افسردگی، برنامه هایی برای آینده داشتند، می خواستند درس بخوانند، تشکیل خانواده بدهند، پول در بیاورند و زندگی کاملی داشته باشند؟ درست است - این به من مربوط نیست. "خجالتی ها" هیچ معنایی در زندگی نمی دیدند، زندگی آنها را متشنج، ناراحت، ناراحت، خسته می کرد و نمی خواستند تشکیل خانواده بدهند، بچه دار شوند و از مردم بترسند. خندیدیم که ثابت کنیم غرور خوشبختی دوم نیست. محال (بهترین معنی کلمه) اولین سعادت است.
کارتون خوب قدیمی روسی در مورد وینی پو را به خاطر دارید؟ قسمت مورد علاقه من "وینی پیف و خوکچه بازدید می کند" است. من اغلب وقتی توضیح می دهم که چگونه رفتار یک فرد شاد با ضعف عصبی مضطرب و ناراحت کننده تفاوت دارد، این بخش را به دانش آموزان نشان می دهم.
وینی پو یک معیار شخصیت سالم و شاد است. اگر مشکلی داشته باشد (افراد سالم هم مشکل دارند) معطل نمی کند بلکه آن را حل می کند. اگر وینی پو گرسنه باشد، از ملاقات او با پیگلت امتناع می کند، زیرا در آن زمان پیگلت به دیدار او می رود، او - وینی پو به دیدارش نمی رود، پس وینی پی به دیدار خرگوش می رود. ویژگی های شخصیتی عصبی خرگوش. ذات آن چیست؟ مشکل اصلی فردی که نمی تواند شاد زندگی کند چیست؟ به وضوح در کارتون نشان داده شد. در نه گفتن خرگوش در خانه نشست. او مهمان نمی خواهد. او احساس خوبی دارد. وینی پیف و خوکچه برای حل مشکلشان (غذا) نزد او می آیند، خرگوش فقط باید ساکت بماند. اما او نمی تواند. او یک خرگوش بزرگ شده بود، بنابراین سازش کرد. خرگوش گفت: "هیچکس خانه نیست." Rising Winnie the Pooh عذرخواهی می کند و ادامه می دهد، اما وینی پو در هدف متوقف نمی شود. "چطور هیچ کس خانه نیست؟ باید در خانه باشی تا بگویی کسی خانه نیست.» سپس خرگوش بیرون میآید، و وینی پو وارد میشود و همه چیز را میخورد (فراموش نمیکند بازی Piglet را بازی کند). صحنه مورد علاقه من در کارتون زمانی است که خرگوش بدبخت با وحشت تمام سهام پو پوه را نابود می کند و با پاهایش زیر میز می لرزد، "هنوز وقت نداری؟" او پرسید: "وقت نداری؟" "آیا وقت تو نرسیده است؟" او می پرسد. "چطور هیچ کس خانه نیست؟ باید در خانه باشی تا بگویی کسی خانه نیست.» سپس خرگوش بیرون میآید، و وینی پو وارد میشود و همه چیز را میخورد (فراموش نمیکند بازی Piglet را بازی کند). صحنه مورد علاقه من در کارتون زمانی است که خرگوش بدبخت با وحشت تمام سهام پو پوه را نابود می کند و با پاهایش زیر میز می لرزد، "هنوز وقت نداری؟" او پرسید: "وقت نداری؟" "آیا وقت تو نرسیده است؟" او می پرسد. "چطور هیچ کس خانه نیست؟ باید در خانه باشی تا بگویی کسی خانه نیست.» سپس خرگوش بیرون میآید، و وینی پو وارد میشود و همه چیز را میخورد (فراموش نمیکند بازی Piglet را بازی کند). صحنه مورد علاقه من در کارتون زمانی است که خرگوش بدبخت با وحشت تمام سهام پو پوه را نابود می کند و با پاهایش زیر میز می لرزد، "هنوز وقت نداری؟" او پرسید: "وقت نداری؟" "آیا وقت تو نرسیده است؟" او می پرسد. صحنه مورد علاقه من در کارتون زمانی است که خرگوش بدبخت با وحشت تمام سهام پو پوه را نابود می کند و با پاهایش زیر میز می لرزد، "هنوز وقت نداری؟" او پرسید: "وقت نداری؟" "آیا وقت تو نرسیده است؟" او می پرسد. صحنه مورد علاقه من در کارتون زمانی است که خرگوش بدبخت با وحشت تمام سهام پو پوه را نابود می کند و با پاهایش زیر میز می لرزد، "هنوز وقت نداری؟" او پرسید: "وقت نداری؟" "آیا وقت تو نرسیده است؟" او می پرسد.
آن را ساده امتحان کنید. از خود بپرسید: شما و عزیزانتان چه کسی هستید، وینی پو یا خرگوش های این کارتون؟ اگر پاسخ شما مثبت است، تعجب نکنید اگر زندگی شما اغلب پر از بدبختی است، وینی پو تا آخر عمر شما را "می خورد"، نه به این دلیل که آنها بد هستند، بلکه به این دلیل که نمی دانید چگونه رد کنید. آی تی.
تحقیقات روانشناسی به خوبی شناخته شده است، و آنها نشان داده اند که در پایان زندگی، بسیاری از مردم نگران این هستند که عزیزانشان خیلی کم هستند، برای سفر کم هستند و به اندازه ای نیستند که آنها را خوشحال کنند. اما به اثری از روانشناسان روسی برخوردم که نوشته بود این نتیجه گیری کاملاً با واقعیت روسیه مطابقت ندارد. در پایان عمر، بسیاری از روسها نگران این هستند که با عزیزانشان خیلی کم سفر کردهاند، اما بیش از حد تحمل کردهاند و برای درک، قدردانی و قدردانی بسیار صبر کردهاند. [18]
اخیراً موضوع روابط "سمی" بسیار مهم شده است. خوشبختی بدون عزیزان سخت است. اما برای داشتن یک رابطه خوب، طولانی و شاد با عزیزان خود، باید دو قانون فوق را رعایت کنید: کسانی را انتخاب کنید که زندگی شما را مسموم نکنند و از تماس با آنها خودداری کنید. افراد سمی چند نفر می دانند چگونه این کار را انجام دهند؟ متاسفانه، این مورد نیست. آیا امکان یادگیری این وجود دارد؟ خوشبختانه برای ما (بدیهی است)، بله.>
- ۰ نظر
- ۰۲ اسفند ۰۰ ، ۲۱:۳۴